زن و جامعه دموکراتیک
18 Çile 2011 Sêşem
زنان قربانی اصلی سیاستهایی میشوند که علیه کردها در هر چهاربخش کردستان اجرا میگردد، چون در تمامی این دول حقوق زنان پایمال شده و
بسه. ش
رهبر خلق کرد رهبر آپو، پارادایم دولتمدار و تک تک شیوههایی را که محافظ این ذهینیت بوده تحلیل نموده و آلترناتبو گذار از آن را ارائه نموده است و در مورد مفاهیم آن تعریفات نوینی انجام داده است. یکی از این مفاهیم دموکراسی میباشد که سیستم و اشخاص از دیدگاه خود و با توجه به منافعشان آن را تعریف نموده و عملی ساختهاند. رهبری با مطرح نمودن دیدگاهی نو برای دموکراسی و ساختاربندی تشکیل آن، تعییر و تحولاتی نوین و بنیادین در اذهان و طرز عملی نمودن آن بوجود آورد. رهبر آپو دموکراسی را نه فقط به صورت یکی از روشهای ادارهای دولت، بلکه چون ایستاری آزادیخواه و مساواتطلب و یا سیستمی حیاتی برای موجودیت انسانی نامزد مینماید. بنابراین میتوان شاهد تغییر و تحولاتی بنیادین در ارتباط با دموکراسی از جانب رهبری میباشیم. برداشت و ساختاربندی نوین ما نسبت به دموکراسی راه به سوی تحولی جداگانه در جامعه و نیز رسیدن به هویتی متفاوت از قبل و همگام با واقعیت جامعه گشوده است؛ به بیان دیگر حقیقت راستین را با روشنی و وضوح تمام، به جامعه بشری نشان میدهد.
برای روشنتر شدن موضوع باید هر دو سیستم را مورد بحث و گفتگو قرار داد؛ اولی نظام دموکراسی و دیگری نظام دولتمدار، که دو ساختار متفاوت از همدیگر میباشند. یکی پارادایم جامعهی دموکراتیک، اکولوژیک و آزادیخواه جنسیتی میباشد و دیگری پارادایم دولتگرا و اقتدارطلب که نیروی خود را از به استثمار کشاندن زن، جامعه و طبیعت میگیرد. هر دو پارادایم و سیستم نامبرده بر روی نحوهی شکلگیری و تکامل جامعه تاثیراتی مستقیم وقابل توجهی بر جایی گذاشتهاند.
میتوان این حقیقت تاریخی را چنین بیان نمود؛ هر اندازه طول عمر یک پارادایم و یا سیستم طولانیتر باشد، به همان مقدار تاثیرات آن بر جامعه، نیرومندتر و در نحوهی شکلگیری آن تاثیرگذارتر خواهد بود، اما هر اندازه ارزشهای موجود در جامعه را گسترش داده و به آن نیرو بخشیده و از آن محافظت نماید و با به بیانی دیگر تا چه سطحی به جامعه انسانی خدمت نموده باشد، به همان اندازه در جامعه مقبولیت یافته و به حقیقتی جداییناپذیر از جامعه تبدیل خواهد شد.
قریب 98 درصد از طول عمر جامعهی انسانی که عصر نئولتیک را در برمیگیرد، به حالت جوامعی با کاراکتر دموکراتیک و مساواتطلب سپری گشته است. چنین کاراکتری در تمامی بخشهای جامعه نهادینه گشته بود. اگر چه که این سیستم را به پانزده هزار سال قبل پیوند میدهند، اما در واقع و بدون اغماض میتوان گفت، که طول عمر این سیستم به میلیونها سال قبل برمیگردد.
تاریخ دموکراسی و تشکیل جوامع انسانی یکی میباشد، یعنی دموکراسی همگام و توام با تکامل جامعه انسانی شکل گرفته است. به بیانی دیگر دموکراسی، شیوه حیات بشری به شیوهای برابر و آزاد بوده است که از این دورهی تایخی شروع شده و ساختار واقعی آن برگرفته از این طرز زندگی میباشد. اگر چه دموکراسی الگوی اساسی تشکیل کاراکتر جامعهی انسانی بوده، اما نباید فراموش کرد که انسان پدیدآورندهی دموکراسی بوده است و اشاره به پیوند زندگی آزاد و انسان آزاد با دموکراسی اشتباه نخواهد بود. همچون واقعیتی اجتماعی بایستی به این موضوع اشاره نمود که؛ زن تاثیرگذارترین فاکتور در پیوند مابین انسان آزاد و دموکراسی بوده و میتوان گفت که زن خالق حیات آزاد و سیستمی دموکراتیک میباشد. زن با ایستار خود، به این سیستم حیاتی رنگ بخشیده و این رنگ چیزی نیست جز، آزادی و برابری که البته، این خصوصیات در سرشت و نهاد زن نهفته میباشد. وجهه اشتراکی تمامی زنان همین ویژگیها میباشد و از ابتدای تاریخ بشریت با چنین خصوصیاتی به جامعه و زندگی شکل داده و در ساختار دموکراتیک هزاران ساله، به نحوی آزاد زیستهاند.
آنچه که انسان را به انسان و جامعه را به جامعه تبدیل نموده، چیزی نیست جز ارزشهای دموکراتیک و کمونال جامعه. جامعه ما با چنین ارزشهایی معنا یافته، و سالهای متمادی با برخورداری از آن به هستی خود ادامه داده است. اخلاق که مانند سیمانی جامعه را سرپا نگه داشته، همزمان با ارزشهای دموکراتیک جامعه شکل گرفته است. اخلاق همچون قوانین اجتماعی و سیاست بمانند نحوهی مدیریت جامعه، با نیرویی که از ارزشهای کمونال و دموکراتیک گرفتهاند، گسترش یافتهاند. به همین علت جامعه قاقد ارزشهای اخلاقی، دموکراسی و سیاست، جامعهای از هم گسیخته و ناتوان است. بحث نمودن در مورد چنین جامعهای بسیار مشکل میباشد، زیرا جامعهای که دینامیسم داخلی خود را از دست داده باشد، بدون شکل موجودیت و حقیقت اجتماعی خود را نیز از دست خواهد داد. واقعیت اجتماعی پیشرویمان به ما این موضوع را خاطرنشان میکند، اگر چه حقیقت راستین و ارزشهای کمونال و دموکراتیک خلقها، تضعیف گشته اما تماما از بین نرفته است. میتوان گفت علیرغم شدتها و فشارهای همهجانبهی دولتها، این ارزشها تا به امروز به هستی خود ادامه داده و در مقابل این حملات از خود مقاومت نشان داده و در مقاومت و مبارزهای جهت بیتاثیر نمودن آنها بسر میبرد. دلیل اثبات این ادعا، مقاومت دموکراتیک خلقها در برابر پارادایم پنجهزار سالهی ساختار تحکمگرا میباشد. علیرغم کاراکتر دولتمدار و اقتدارطلب سیستم، جامعه با مبارزهای دموکراتیک، در برابر سیستم به مقاومت خود ادامه داده و خواستار ادامهی حیات، به نحوی دموکراتیک میباشد. این مقاومت و مبارزهی بدون انقطاع، تا بهحال ادامه داشته و توانایی پویایی سیستم دموکراتیک را نشان میدهد. البته دولت همیشه سعی در تخریب جامعه مینماید، تا با تضعیف جامعه بر قدرت خود بیافزاید.
سیستم و پارادایم دولتمدار، بر اساس غصب و انکار، خود را بنیاد نموده و به چنین ذهنیتی پایبند است. طول عمر آن دراز نبوده، موقتی و تردیدبرانگیز میباشد. هر اندازه خود را حقیقت نشان دهد، در واقع حقیقت غیر از آن است. به بیان دیگر واقعیتی که سیستم دولتمدار به آن اشاره مینماید، بهوجود آوردن مخلوقاتی مرده و بدون روح و به دور از حقیقت طبیعی میباشد، که میخواهند با زور به آنها هستی ببخشد. بدون شک با چنین رویهای نمیتوانند به شکلی طولانیمدت به حیات خود ادامه بدهند. سیستم دولتمدار، دارای تاریخی پنجهزار ساله میباشد. این سیستم که طبیعت انسانی را با تهدید روبرو ساخته، دارای ساختاری دروغین، انکارگر و استعمارگر میباشد. اثرات مخرب و دردآور این سیستم، ضعف، بیارادگی، ازخودبیگانگی، از بین رفتن هویت و نیز تبدیل جامعه انسانی به رمه میباشد. با توجه به این واقعیتها به راحتی میتوان گفت که سیستم دولتمدار و اقتدارطلب که موجودیت آن بر تجزیه و گسست جامعه شکل گرفته است، دشمن اساسی جامعه و اجتماعی بودن است. چنین ساختاری، اخلاق و ارزشهای سیاسی و دموکراتیک جامعه را تخریب کرده و به آن ضربات مهلک و جبرانناپذیری وارد میسازد. امروزه ما شاهد حاکمیت بیشتر الگوی اقتدار میباشیم و این سبب خشکیده شدن شریانهای اساسی جامعه، یعنی آزادی، برابری، و اخلاق میشود. جامعهی جنسیتگرا که اقتداری تمرکز یافته میباشد، نقش مسمومکنندهی ذهنیت جامعه را بازی میکند. جنسیتگرایی سبب بیشتر شدن اقتدار مرد و متقاعب آن رژفا بخشیدن به بردگی زنان و البته در نهایت با تخریب جامعه موجب ذوب شدن هر دو جنس در داخل سیستم اقتدارطلب و بنیادنهادن سیستمی بردهوار میگردد. مردی که سرمست اقتدار شده و بر زن حکمرانی میکند، در برابر دولت به بردهای بیاراده مبدل میگردد. مردی که در داخل خانه نقش ظالم و شخصیت تحکمگرا را بر عهده داشته در برابر سیستم دولتگرا تماما مسکوت و ترسو گردیده و بردهوار، به خادم بیجیره و مواجب آنها تبدیل میشود و در تلاش برای خدمتگذاری و بجای آوردن وظایفش در برابر دولت میباشد. زن نیز در خانه بدون هیچ مقاومت و طلب کوچکترین درخواست و یا چشمداشتی، در خدمت مرد بوده و برای وی کار میکند و بدین شکل به زنمرد تبدیل میگردد. بنابراین اگر الگوی زن و یا زندگی را تنها همچون موضوعی بیولوژیک بررسی و تحلیل نمائیم، مرتکب اشتباهی محض خواهیم شد. الگوی زنانگی تماما سوسیولوژیک بوده و تنها به موضوع بیولوژیکی وابسته نیست. متاسفانه این طرز فکر و برخورد نادرست و بدور از حقیقت جامعه، به وضعیتی بیمارگونه تبدیل شده و موجب پوسیده شدن ارزشهای دموکراتیک جامعه میگردد.
جامعه خسته و سرطانی، جامعهای است که از دموکراسی دور و غریب گشته و نیرو و ارزشهای جامعه دموکراتیک در آن تضعیف گردیده است. بارزترین نمونه آن نیز وضعیت زنان در جامعه کنونی میباشد. اگر در جامعهای زن در پایینترین سطح و دارای شخصیتی پردهوار باشد، آن جامعه از خصوصیات جامعه طبیعی بهدور بوده و نمیتوان از دموکراسی و هستی آن جامعه بحث نمود. میتوان گفت ساختارهای چنین جامعهای فاشیستانه میباشد، زیرا در چنین سیستمی نمیتوان از آزادی، برابری، و اخلاق بحث نمود و جایی برای آن پبدا کرد. بنابراین امروز نمیتوان از خصوصیاتی که جامعه را به هیات جامعه در میآورد بحث به میان آورد چون جامعه جنسیتگرا مدت پنجهزار سال است در تضاد با این ارزشها عمل میکند. البته جامعه انسانی برای بنیادنهادن این ارزشها و محافظت از آنها در برابر سیستم دولتگرا از خود مقاومت چشمگیری نشان داده و موجودیت خود را حفظ نموده است. جامعه با مقاومتی که از خود نشان میدهد زمینه دموکراسی را توسع داده و عرصه را بر کاراکتر فاشیستانهی دولت تنگتر مینماید. زن نیز با منفذی کوچک برای نفس کشیدن به حیات خود ادامه میدهد. اما با مقاومت فراوان سعی در گسترش مبارزهی آزادیخواهی و دموکراتیک و به تبع آن نیرومند ساختن معیارهای دموکراسی خواهی و ارزشهای مثبت و بنیادین جامعه دارد. در چنین وضعیتی است که ارزشهای آزادیخواهی، برابری، اخلاق و عدالت نیرومندتر گشته و میتوان گفت پیوندی ناگسستنی مابین آزادی زن و دموکراتیزه شدن جامعه بوجود میآید. باید خاطرنشان کرد، زن کرد در دموکراتیزه نمودن جامعه نقشی چشمگیر و حائز اهمیت را بر عهده دارد. زن کرد با گسستن بندهای بردگی و همچنین فرو ریختن دیوارهای جامعه جنسیتگرا میتواند در راستای دموکراتیزه نمودن جامعه کرد تحولات بنیادینی ایجاد نماید. جنبش آزادیخواهی کرد نیز با مبارزه در برابر سیستم پنجهزار ساله واپسگرای دولتی به یکی از سنگبناهای مهم و بنیادین در این مرحله تبدیل گشته و زن کرد نیز در مبارزه آزادیخواهانه خود میتواند با انجام وظیفه خطیر خود، نقش سرنوشتسازی را ایفا کند. پس ایستار زن کرد برای رسیدن به چنین مرحلهای بسیار مهم میباشد. زن کرد با اقدام به مبارهی آزادیخواهانه و تلاش جهت رسیدن به ذهنیت و ارادهای ذاتی راه به سوی رسیدن به شخصیت و هویتی آزاد گشوده است.
بدون دموکراتیزه نموده جامعه نمیتوان از ایجاد سیستمی دموکراتیک بحث کرد. سیستم دموکراتیک سیستمی است که با بنیاد نهادن جامعه اخلاقی، سیاسی، اکولوژیک، مساواتطلب و آزادیخواه شکل خواهد گرفت. به همین علت باید ارزشهای جامعه را که از طرف سیستم دولتگرا تضعیف گشته، دوباره زنده و نیرومند گردانید. زنی که با کسب ذهنیتی دموکراتیک خود را آزاد و صاحب اراده گرداند، نقش تاثیرگذار و مثبت را در جامعه خواهد داشت و به خالق ارزشهای انسانی مبدل میگردد. چنین جامعهای خود را از قیدو بندهای سیستم دولتمدار رهایی میبخشد و به جامعهای آزاد و خلاق تبدیل خواهد گشت.
پس نباید از سازماندهی مختص به زنان که در آن زنان با ذهنیتی آزاد و صاحب ارادهای مستقل، به مبارزه با سیستم مردسالار برخاستهاند، واهمهای داشته باشیم؛ پس اگر جامعه در طلب رسیدن به ارزشهای ذاتی خود باشد و خواستار این باشد که یک بار دیگر به شکلی دموکراتیک و آزاد به حیات خود آدامه دهد، باید موانع پیشرویش را برداشته و با میل و اشتیاق فراوان به استقبال این مبارزه رفته و با تمامی نیروهای خود در آن مشارکت نماید. هر کس باید به خوبی درک کند که این مجادله مبارزه برای رسیدن به آزادی و دموکراسی میباشد. تشکیل هر گونه سازماندهی زنان و کمیتههای وابسته به آنان در تمامی سطوح جامعه، خدمتی است به دموکراتیزه نمودن جامعه و همچنین باید تمامی دیگر سازمانها و نهادهای جامعه با ارتقای سطح آگاهی زنان به این روند خدمت نمایند. برای رسیدن به چنین ساختاری تاسیس "آکادمی زنان" همرنگ و متناسب با سرشت زنان، خدمت شایانی خواهد نمود. اگر جامعهای بداند که تنها ضمانت رسیدن به جامعهای دموکرات و آزاد و دستیابی به ارزشهای انسانی و ذاتی خود توسط زنِ آزاد ممکن میگردد، بدون شک در آبادنمودن چنین جامعهای، مشارکت خواهد نمود.
از ابتدای تاریخ بشریت تاکنون زنان در تاسیس سیستمهای دموکراتیک، نقش خلاق و آفریننده را بر عهده داشتهاند. جنبشهای زنان باید درک نمایند که یگانه راه بنیاد نهادن سیستمی دموکراتیک، سازماندهی زنان است بر اساس معیارهای آزادی که حتی یک زن بدون تنظیمات و سازماندهی در تمامی سطوح جامعه وجود نداشته باشد. در چنین شرایطی است که احتمال رسیدن به سیستمی دموکراتیک و آزادیخواه دوچندان میگردد. زن موظف است با سازماندهی و مشارکتی مستقیم در فعالیتهای جامعه، خود را به شیوهای دموکراتیک در سیستم کنفدرالیسم دموکراتیک سازماندهی نماید.
مجلس و کمون زنان، از مهمترین مدلهای سازماندهی برای زنان میباشد. در دستیابی زنان به ارادهای آزاد و جوهر راستین خود، گسترش شیوه مدیریتی یعنی مدیریت توسط زنان و گرفتن حق تصمیمگیری در سیاست و سازماندهی جامعه دارای نقشی بهسزا میباشد.
آکادمی زن آزاد، مکان گسترش و ارتقای سطح آزادی زنان، با آموزش و خودشناسی و تحلیل و بررسی رویدادهای تاریخی و شناخت جنسیت و تلاشی برای دستیافتن به حافظه تاریخی و نو کردن آن میباشد. ایجاد شخصیتی نو، نوشتن تاریخ زن با قلم زن، بسط سطح روشنفکری در جامعه و رسیدن به حقیقت واقعی را اساس قرار میدهد. سازماندهی نهادهای اقتصادی برای زنان در دستیابی زنان به شخصیتی دارای اراده و مستقل بسیار مهم میباشد. این طرز سازماندهی موجب میشود که یکی از مهمترین علل وابستگی زنان به مردان از میان برداشته شود.
خانه زنان آزاد؛ مکانی برای رهایی زن از دست تحکم روزانه دولت، پدر، برادر، و همسر است و رستگار شدن از هر گونه شکنجه، آزار و تجاوزی که علیه زنان صورت میگیرد. اینجا میتواند برای زنان به مکان حیات آزاد مبدل گردد. چنین مکانهایی میتوانند هم از لحاظ مادی و لحاظ معنوی به زنان یاری رسانده و بدین نحو تا حدی از تشکیل جامعهای بیمار و سرطانی ممانعت کند و راه را بر دموکراتیزه نمودن جامعه بگشاید. به همین دلایل چنین مراکزی دارای اهمیت فراوان و مختص به خود میباشند. اساسیترین مسئلهای که زن تا بحال از آن متوجه ضربه شده و عملکرد ضعیفی داشته است، آشکار ننمودن پتانسیل و نیروی سازماندهی خود میباشد.
خصوص دیگری که باعث ضعف زنان کرد شده است، شرایط خاص جغرافیایی است که در آن زندگی میکند. تقسیماتی که دولتهای سلطهگر در جغرافیای کردستان بوجود آوردهاند و حاکمیت دولت ـ ملتهای استعمارگر، گسست هویتی زنان کرد و از خودبیگانگی آنان را دوچندان نموده است. زنان قربانی اصلی سیاستهایی میشوند که علیه کردها در هر چهاربخش کردستان اجرا میگردد، چون در تمامی این دول حقوق زنان پایمال شده و با دیدگاهی مردسالارانه و تبعیضآمیز (جنس دوم) به آنان نگریسته میشود و باید این تبعیض را به فشارهایی که به علت هویت ملی بر او وارد میشود، افزود. سیستمهای دولتگرا و حاکم با سوق دادن زنان کرد به فحشا و مواد مخدر و همچنین سوق دادن زنان به جاسوسی، سیاست از بینبردن اصالت و ارزشهای اجتماعی زنان را در پیش گرفتهاند.
سیاست تجزیه ملی و ملیگرایی ابتدایی در میان کردها، موجب بروز اختلاف در میان زنان نیز گردیده است. این روش سبب گسترش نیروی استثمارگران و تخریب دینامیسمهای جوهری و دموکراتیک جامعه کرد گشته است. این تضادها، راه را بر جنگها و خونریزیهای فراوانی گشوده و به اختلافات مابین کردها تعمیق بخشیده است. پس تنها راه گذار از این وضعیت، گسترش اتحاد دموکراتیک زنان کرد و محافظت از آنان میباشد. امروزه شاهد تحولاتی چشمگیر همچون برپایی کنفرانس و گردهماییهای ملی زنان کرد میباشیم که این خود مهمترین و تاثیرگذارترین گام در راستای رسیدن به اتحاد دموکراتیک ملی میباشد. اگر زنان کرد بتوانند اتحاد ملی و دموکراتیک خود را بنیاد نهند، یقینا میتوان گفت که آنان گامهایی را برای رسیدن به اهداف خود برداشتهاند. رسیدن زن کرد به اتحاد ملی، کلیدیترین و مهمترین راه در دموکراتیزه نمودن و رسیدن به اتحاد ملی میباشد.
زنان دارای نیرویی عظیم برای ایجاد اتحاد در جامعه و صاحب کاراکتری دموکراتیک و آشتیخواهانهاند. در راه رسیدن به اتحاد ملی هر اندازه فعالیت زنان برجستهتر شود به همان اندازه نیز اتحاد ماین انسانها افزونتر و دموکراتیکتر میگردد. پس بدون شک هر کس موظف است که در این راه به زنان یاری رساند. مهمترین راه یاری رساندن به زنان نیز ایجاد و مهیا نمودن زمینه سیاست دموکراتیک و برداشتن موانع موجود در این خصوص میباشد.
همانگونه که در بالا نیز به آن اشاره نمودیم، تجزیه و تقسیم کردها سبب تضعیف و ایجاد اختلاف میان زنان نیز گردیده است. موجب شده که پتانسیل آزادیخواهی و دموکراسیخواهی آنان تضعیف شود و صدماتی بر آن وارد آید. زنان تنها زمانی میتوانند به خودشناسی شخصیتی دست یابند که اتحاد داخلی خود را تقویت و ارتقا بخشند. پس آن هنگام، صاحب ارادهای ذاتی میگردند و میتوان شاهد پویایی روزافزون زنان در دموکراتیزه نمودن جامعه و اتحاد ملی گشت. زنان کرد با بجای آوردن وظایف پیشاهنگی خود سبب بنیادنهادن سیستمی دموکراتیک و اتحاد مابین کردها میگردند خلقی که ارزشهای دموکراتیک خود را بشناسد و در زندگی این ارزشها را پراکتیزه نماید، بدون هیچ شائبهای ساختار اجتماعی خود را نیز دموکراتیک خواهد نمود.
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42