لیبرالیسم نوعی مریضی آزادیخواهی (2)
12 Nîsan 2015 Yekşem
فرد ظهوریافته در رنسانس را كه شروع به رهایی از فشارهای اجتماعی كرد میتوان به بریدن گوسفندی از گلهاش تشبیه كرد...
ترجمه از تركی: رامین گارا
بخش دوم و پایانی
در زمینهی آزادی فرد هم، هدف اساسی این است كه فرد با تلاش و رنج فراوان موجودیتش را به سیستم حاكم بقبولاند. با توسل به ذهنیت خاص رنسانس، فرد تولیدگر رهاشده از دگماهای دینی، با تمام واقعیتهایش ظهور نمود. رنسانس، با پاگذاشتن به مرحله رهایی از ساختار اقتصاد ـ جامعهی فئودالیسم، میبایست با شعار اصلی انسان كه "آزادی، برابری و برادری" بود، نوعی منش شبهانقلابی را ارایه دهد. این شخصیت، سیستم اجتماعی را با توسل به انقلابها در یك مرحله پرخروش تكامل بخشیده، در خصوص فرصتطلبی حاكمیتگرایانه لیبرالیسم به شیوهیی متناسب در بافتی سیاسی نوین، مفاهیم آزادی و برابری آن به نفع بورژواها رو به انحراف رفت. فرد ظهوریافته در رنسانس را كه شروع به رهایی از فشارهای اجتماعی كرد میتوان به بریدن گوسفندی از گلهاش تشبیه كرد كه در خصوص آزادی فرد در لیبرالیسم بهترین مثال تفهیمگر است. با تنهاساختن فرد به شیوهی بریدن كامل او از سلسله روابط اجتماعی، او را به وضعیتی كاملا ناتوان و بیچاره دچار میسازد. آزادی فرد در لیبرالیسم، یعنی ساقطكردن فرد را از اجتماعیبودن و فردپرستکردن او. زیرا انسان فردپرستشده، تنها شخصیتی است كه به آسانی مورد سوءاستفادهی كاپیتالیسم قرار میگیرد؛ كسی است كه به او گفته میشود: "هركاری دلت میخواهد، انجام بده.". و در این حال از فرد پرسیده نمیشود كه از چه امكاناتی برخورداری! به او یادآوری میشود كه: "میتوانی در كار مورد علاقهات كار كنی،" در حالی كه بیكاری بیداد میكند. به او خاطرنشان میشود كه: "تا جایی كه میل داری میتوانی ثروتمند شوی." در حالی كه برای تحقق آن فكر از راه ایجاد مكانیسمهای آن معجزه میطلبد. به فرد گفته میشود كه: "در هر جایی كه میخواهی زندگی بسر ببر" اما هیچ امكاناتی برای او در نظر نمیگیرد. به او گفته میشود كه: "هرقدر كه میل داری میتوانی از خدمات آموزشی و بهداشتی بهره بگیری" اما پولی در میان نیست.
از طریق نظریههای لیبرالیستی، محیط رقابتگرایی وحشیانهی سیستم كاپیتالیستی، تحت نام "آزادی" چارك استهلاك و اضمحلال هم فرد خلقشده در رنسانس و هم جامعه نیازمند آزادی را ماهرانه ایجاد كرد. فرد بریده از جامعه تحت نام آزادی لیبرالیستی، با وجود چنین مغالطهكاری، دیگر بهترین عامل متنفذ كاركردبخش آن چارك اضمحلال شد. لیبرالیسم در مراحل اولیه، بخاطر نیاز به نیروی جامعه برای به زیر یوغكشیدن فئودالیسم، با بكارگیری اصطلاحات در زمان آنـ كه اساسا مجبور بودـ همانند هر سیستم حاكمی كه هرچه میرود نیرومندتر میشود، حقیقت تبدیلشدن به یك ضد در كاپیتالیسم هم به وقوع پیوست. امروزه با غرقشدن انسانیت در كائوس سیستم، مبالغه نخواهد بود اگر لیبرالیسم بورژوایی را بهمثابهی سیستم نابرابری كه بردگی گسترده را ترویج میدهد، تحلیل كنیم. سیستم مذكور اگر چه امروزه سعی میكند كه با نقابهای نئولیبرالی خود را استتار نماید، اما در نهایت چیزی كه در صدد انجام آن است، ترویج هویت مورد نظرش در تمام جهان است. آنهایی كه چنین میكنند، با تبلیغ نئولیبرالیسم، درصددند كه سیستم كاپیتالیستی را تحت عنوان "جهانی شدن" بر تمام جهان حاكم گردانند. میتوان لیبرالیسم را در موضوعات اساسی و متفاوت مورد تحلیل و بررسی قرار داد. مثلا مطابق این بیان با آن سطح موجودش، از راه «دولتـ ملت» در سطوح فراملی قدرت كسب میكند و در هیأت شركتها، محیطی فراهم میآورد كه در آن اسب فردگرایی را میتازاند. بنابراین چنین سیستمی از راه حقوق كه به معنی پركردن محتوای سیستم فلاكتبار با استفاده از قوانین مشروعشده است؛ و سیاست كه به معنی تبدیلكردن جامعه و فرد به صیادان همدیگر است، جوامع را دچار ابتذال مینماید. میتوان چنین تحلیل كرد كه لیبرالیسم با نهادهای زیرین و فوقانی خودـ با ادعای آزادیخواهیـ هزاران سال است كه در اوج اهداف تمامی انسانیت جا خوش كرده و آن را دچار نوعی مریضی نموده. آرزوهای جامعه انسانی را به خباثت آلوده نموده، چنانكه هیچ سیستم حاكم تا بحال تا آن اندازه توانایی آن را نداشته است. هیچ سیستمی نتوانسته از آن گذار كند، لذا در دام آن گرفتار آمدهاند. مقولهی لیبرالیسم و یا بهطور كلی, كاپیستالیسم، در هزاران كتاب تحلیل شده و میشود. این یك وظیفهی بسیار مهم ایدئولوژیك قلمداد میشود. این كار هم صرفا برای این مهم صورت میگیرد كه لیبرالیسم به لحاظ تئوریك دچار فرسودگی نگردد. مسالهی مهمتر از این، سعی میشود در عرصهی عمل از این وضعیت فرسودگی گذار صورت گیرد. چه بسا اگر چنین امری صورت نگیرد، تمامی تحلیلاتی كه صورت خواهد گرفت،
بخاطر اینكه لیبرالیسم یك سیستم حاكم است، آن تحلیلات صرفا آن را نیرومندتر خواهد ساخت. در گام اول نباید مطابق فلسفه و ایدئولوژی آن زندگی كرد، لذا باید بجای آن، ارزشهای یك حیات آلترناتیو را ترویج داد. از رفتارهای روزانهی لیبرالی به مثابهی نوعی هویت از كاراكتر و سیستم گرفته تا پیچیدهترین مواضع سیاسی، مسالهی منعكسساختن وجودی خود، بطور جداگانه موضوعی برای تحلیل و ارزیابی است. این مهم، تحلیل و تجزیه شخصیت را ضروری میگرداند و در عین حال هم, نوع و شیوه مبارزات روزانه را آشكار میسازد. قسمت بزرگی از منشهای تعیینكنندهی میزان ظرفیت حیات روزانهی جامعه و یكیك افراد و خلاصه هر كدام از آنها بهطور حتم, ضرورت تغییر ناشی از انواع تغییر و تحولات ظاهرسازانهی لیبرالیسم میباشد. برای درك این امر، نیازی نیست كه به انجام تحقیقات و ارزیابیهای همهجانبه دست بزنیم. هریك از برنامههایی كه ساعات پخش كانالهای تلویزیونی را پر میكند، اینكه چه چیزی را مورد هدف خود قرار میدهند و در چارچوب این هدف, تیپهای انسانی را مورد تحلیل قراردادن و حتی با دیدی انتقادی نگریستن كافی است كه بتوان با آن بسیاری مسایل را تشریح كرد. مبارزهی ایدئولوژیك در مقابله با لیبرالیسم به اختصاص روزانهی زندگی دیالكتیك نیاز دارد. امروزه بهخاطر بكارگیری فناوری در امر ارتباطات، هر انسان، هر لحظه با رویارویی با دهها پدیده متأثر میگردد. انسان، میتواند حل این روابط در حین تحركت خودی، با توسل به معیار انتقاد رفتار كند و با شعور ذاتیاش، ارزشهای خلقشدهاش را انتخاب نماید. امروزه لیبرالیسم، بخاطر فردگراكردن فرد، تصور اینكه منشش محاسبهگرانه و نقادانه باشد، دشوار است. انسان فردگرا، نمیتواند انتقادگر باشد. او در عرصهی زندگی به فردی هجومكننده مبدل میگردد. اگر طرف مقابل او هم در آرایش مشابه باشد، سبب خنثیسازی آن هجومكنندگی با ایجاد ضدیت، محدودیت و تنگی عرصه و تباهی میشود. این تباهی و اوضاع تضییعشده، همان وضعیتی است كه لیبرالیسم آن را میخواهد. زیرا در سایه این، عرصهیی نوین مداخلهگرانه برایش میرخصد. امر هجومكنندگی را نباید با امر انتقادیگری درآمیخت و انتقاد، بهمثابهی زیربنای یك ایدئولوژی مشخص، موضعی آگاهانه است كه گذار از یك پدیده و خلق یك پدیدهی نوین و مطلوبتر بجای آن را اساس كار قرار میدهد. تعلق به یك چیز و پذیرش آن، نیاز به عرصهیی از زندگی دارد كه معیار داشته باشد. مسوولیتپذیری، سازندگی و خلاصه هر آنچه بنامیم، نیاز به انتقاد و نقادی دارد. مسوولیتپذیری نقادانه، در سایهی روابط فرد و جامعه به میان میآید. فرد این مهم را بهمثابهی یك رسالت قلمداد میكند و به انجام میرساند. با تمایلات خود به نیرومندساختن طرف مقابل خود و در سایهی آن كسب نیرو برای خود باور میكند و گام برمیدارد. بنابراین انتقاد، به معنای تمایلات و گرایشات فرد است. هجومكنندگی هم ایستار یك شخصیت فردگراست.
انسان فردگرا دارای دنیایی منحصر بهخود است، چنانكه از منظر او كسی حق ندارد در آن دنیایش مشاركت جوید. نباید این دنیا را با خصوصیات انسانی بسیار خاص و منحصر اشتباه گرفت. مسالهیی كه مد نظر ماست، عرصهیی است كه یك انسان برای ادامه حیات، تمامی تمایلات و امیال خود را ـ چه خوب و چه بدـ متحقق سازد. مطابق اینها، بخاطر اینكه در فردگرایی عرصهی موجود بسیار تنگ و محدود استـ كه این مهم بیانگر گسست از روابط اجتماعی استـ دیگر عرصههای گرایشی، فرد را دربر نمیگیرد. شخصیت فردگرا مدام درصدد آن است كه دنیای خاصش فرو پاشیده نشود. زیرا آنگاه در سایهی ضعافت دیگر عرصهها و یا انسانها، او قدرتمند میشود و لذا در این حال یك فرد ویرانگر و تباهكننده است. اغلب هم پیگیر اعمال خلاقانهاش در این زمینه است و به دنیایی خارج از همان دنیای زندگی محدودش توجهی ندارد. بنابراین مسوولیتپذیر نیست. لذا مسوولیت فردگرایانهاش بصورت انفجار اعمال ضدیتگرایانهاش آشكار میگردد. خلاصه چنین فردی میگوید:«ماری كه من را نگزد، بگذار هزار سال زنده بماند». اینگونه اگر طوفانی هم پشت سرش پا شود باز هم ككش نمیگزد. در عین حال دوست دارد كه بر سر سفرهی پیروزیهای دیگران هم بنشیند. هیچ حاضر نیست كه آنچه دارد با دیگران تقسیم نماید. بجای تولید، مصرف را ترجیح میدهد. محیطی كه میخواهد، آن است كه بدون آنكه تولید كند، مصرف نماید. خلاقیتش را عامل موجودیتبخشی برای خود میداند و این را یك قدر بهشمار میآورد. شخص فردگرا تلاش نمیكند كه ارزشهای خلقشدهاش را با ارزشی دیگر درآمیزد. محافظت از ارزشها هم جزو رسالتهای او محسوب نمیگردد. با این تنبلیاش جهت تبدیلشدن به یك مصرفكنندهی خوب، آن را بهمثابهی شیوهی حیاتش برمیگزیند. انسان فردگرا انسانی است كه برای تداوم چنین شیوهیی از زندگی، هركاری از دستش برآید انجام میدهد تا آن را به شكلی از حیات مبدل نماید. او كسی را برنمیتابد و برای آنكه فقدان مبارزه را تحمیل نماید، از هزار چاه آب میكشد. زیرا این تیپ شخصیتی، بزرگترین ترویجدهندهی بیچارگی و انفعال است. نوعی فضای بغرنج وجود دارد، چنانچه هر كسی چیزی میگوید و هر رویداد و پدیدهیی را به اشکال متفاوت درك مینماید؛ مسایل بسیار اساسی و اصطلاحات متفاوت را به شکلهای مختلف ارزیابی مینماید و خلاصه محیط، محیطی است كه فرد اسب فردگرایی را به دلخواه میتازاند. بنابراین تئوری فردگرایی، تئوری مغلقبودن و بغرنجی است. چون فرد، فردی فروپاشیده و منزویشده است، تن به اتحاد نمیدهد. امر اتحاد، یعنی تبدیلشدن به فرد و تشكیل جامعه و مسوولیتپذیری برای او به معنای مرگ است. هرگاه فردی چنان خیال كرد كه میتواند از انسان ضعیف فراتر از خود نیرو بگیرد، او بزرگترین نمونهی فرد فردگراست. فردگرایی، محبوبترین فرزند صاحبان سرمایه است. برای او "بهترین اخلاق" حسابرسی از ارزشهای فردگرایانه است. فرد موظف "كانال عظیم" آن "دنیای اخلاقی" است. بیمسوولیتی، لاقیدی و منفعتپرستی حقیقت اساسی چنین دنیایی است.
تا اینجای كار، در تحلیلاتمان، سعی كردیم چگونگی ظهور لیبرالیسم بهمثابهی یك سیستم و رشد آن در عرصههای فردی و اجتماعی و موجودیتبخشی به خود را بهطور خلاصه تشریح نماییم. ضروری است كه آشكار سازیم كه به لحاظ ایدئولوژیك، سیستمی است كه در تمامی سلولهای انسان نفوذ كرده. بر این اساس همهی ما باید با حركتی حقیقی، در مقابل لیبرالیسم مواضع ایدئولوژیك خود را مجددا زیر ذرهبین تحلیل و موشكافی قرار دهیم. این مهم، هم از ضرورتهای ایدئولوژی سوسیالیسم دموكراتیك است كه آن را اساس قرار دادهایم و هم یك وظیفهی مبارزاتی است. با شناساندن لیبرالیسم دو نتیجهی اساسی را مشخص كردیم؛ 1ـ لیبرالیسم سیستمی است كه از مطالبات خلق هراس دارد. 2ـ سعی میكند كه همه چیز را به نفع حاكمان تنظیم نماید. لیبرالیسم با وجود این خصوصیات اساسی، ضدیتش را به شیوه اندیشهیی مخالف با ایدئولوژی سوسیالیسم دموكراتیك كه خلق مطابق پرسپكتیو تاریخیـ اجتماعی آن به تحرك در میآید، نشان میدهد. بهویژه اگر به جنبشی مانند جنبش آپوییستی توجه كنیمـ كه از ایدئولوژییی سوسیالیسم دموكراتیك برخوردار استـ بزرگترین جنبشی است كه در عرصهی اساسی مبارزهی ایدئولوژیك با لیبرالیسم به نبرد برمیخیزد و به این ترتیب از ساختاری بسیار مهم ایدئولوژیك ـ سیاسی خاص خود برخوردار است.
در ساختار اجتماعی كوردستان، طبقات متوسط، طبقاتی شناخته شدهاند كه بافت نیرومند لیبرالیسم را تشكیل میدهند. آنها ترجیح دادهاند كه خود را بهمثابهی سوسیالـ دموكرات معرفی نمایند. اقشاری اجتماعی هم كه منشهایشان ملیگرایانه است و بیشتر بر محور مبدلشدن به بورژوا رفتار میكنند، كسانی هستند كه از موارد تحمیلی لیبرالیسم موجود در كوردستان هستند. بنابراین طبقات میانی ایدئولوژی ملیپرستی را با دموكراسیخواهی و سوسیالیسمگراییشان درمیآمیزند و طبقاتی هستند كه در جوهر خود در عرصهی سیاسی با منشی لیبرال عمل میكنند. بعد تعجببرانگیز آن این است كه مشابه همان روشهایی كه لیبرالیسم در اوایل ظهورش به آن توسل جست، امروزه نیز در كوردستان مطابق آن با حمایت نیروهای بیگانه این مهم اداره میشود.
همچنانكه لیبرالیسم دستاوردهای رنسانس در خصوص جامعه و فرد را در راستای منافع طبقه بورژوا بهكار گرفت، امروز هم در كوردستان ملیگرایان درصددند دستاوردهایی را كه جنبش آپوییستی در واقعیت اجتماعی كورد بهوجود آورده، در راستای منافع دولتهای حاكم بهكار گیرند. آنها در پی آنند كه ارزشهایی كه خلق كورد را با مبارزات آزادیخواهانهی خود آفریدهاند برای خدمت به پایداری مداوم طبقهی حاكم مزدور كورد بهكار گیرند. با حمایتهای خارجی و امكانات سیاسی و اقتصادی زمینه این مهم در حال نیرومندترشدن است. در این خصوص به مثابه اوایل ظهور سیستم لیبرالی، در مقابل گرایشات آزادیخواهانهی خلق كورد، میان نیروهای امپریالیستی و اقشار موجود در كوردستان كه از آنها نام بردیم، نوعی توافق بهعمل آمده كه در روی دیگر آن همدیگر را حمایت كرده و با طرفشان به نبرد برمیخیزند. این وضعیت، در طبیعت سیاست آنها وضعیتی شناخته شده است. باید در زمینهی تحمیل این مغایرت بر محیط ایدئولوژیمان، هوشیارانه برخورد كنیم.
بهویژه اگر وضعیت سازمانی و حوادثی را كه به دنبال توطئهی بینالمللی با آن روبهرو شدیم از این برخوردهای ضدیتگرایانه تفكیك نماییم، خودفریبی خواهد شد. امروزه چنان مبارزه و نبردی ایدئولوژیك شدید در كوردستان در جریان است كه تا كنون در هیچ دورهیی آنچنان صورت نگرفته است. جناح مزدور كورد خیال میكند كه با حمایت مداوم بیگانگان به آرزوهایشان رسیدهاند. بهگمانشان برای همیشه زمینهی تبدیلشدن به یك قدرت را بهدست آوردهاند. برای اینكه مبارزات سیسالهی جنبش آپوییستی كه رنسانس كوردها را ظهور بخشیده درك شود و انقلاب ذهنیتی رنسانس تحقق یابد، باید بیشتر از هر دوره دیگری مبارزات ایدئولوژیك خود را گسترش دهیم. این مبارزهی ایدئولوژیك، حیاتیترین رسالت مبارزهگری است، كه این موضوع خود به مجال و مقال دیگری نیاز دارد تا آن را بهصورت گسترده بررسی نماییم.
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 37
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 38
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 39
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 40
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 41
Warning: Trying to access array offset on value of type bool in /home/komunar/public_html/fa/includes/reklamlar.php on line 42