
کنفدرالیسم دموکراتیک در ایران (18)
26 ژوئی 2015 یکش
خط سوم یا به عبارتی نیروی سومی كه توسط جنبش آزادیخواهی ملت كورد، در كل خاورمیانه توسعه مییابد مبنایش همین فلسفهی...
ریوار آبدانان
بخش هجدهم
ـ كوردها، فارسها، تركها و عربها كلیدیترین نیروهای تعیین سیاست خاورمیانه هستند. به دلیل قربانیكردن كوردها در مقاطع مختلف بهویژه پیمان قصرشیرین و لوزان، كوردها به عنوان یك نیروی سیاسی با سركوب و حذف روبهرو شدند. اما مبارزات جنبش آزادیخواهی كورد، اینك كورد را به یك وزنهی سیاسی كلیدی مبدل ساخته است. نوع رابطهی كوردـ فارس، كوردـ ترك و كوردـ عرب است كه چگونگی خاورمیانهی نوین را مشخص میسازد. تا پیش از طرح خطمشی سیاست دموكراتیك از جانب رهبر آپو، به دلیل سیاستهای امنیتی حكومتهای ایران، تركیه، عراق و سوریه، امكان پیشرفت در مسالهی كورد وجود نداشت. سیاستهای لاینحل گذاشتن مسالهی كورد از سوی نیروهای ابرقدرت جهانی نیز به تمامی در همین جهت بود. با همهی این احوال، ورق برگشت.
ـ بهعنوان پژاك میخواهیم خطمشی سیاست دموكراتیك را در ایران و شرق كوردستان گسترش دهیم. البته ممكن است به مذاق برخی خوش نیاید. آنانی كه حل مساله را نخواهند به پژاك میتازند؛ اما واقعیت این است كه اتكای ما بر "سیاست دموكراتیك" و "دفاع مشروع در هنگام ضرورت" بود كه شرق كوردستان را بهعنوان بخشی توانمند از نیروی دموكراسیخواهی كوردها به موقعیت كنونی رساند. این خطمشی را تا به آخر ادامه میدهیم؛ آنهم با نوعی خودباوری عظیم و باور به پیروزی. چرا كه این همان چیزی است كه واقعیت تاریخی خاورمیانه، ایران و كوردستان با آن همخوان است. سیاست ملیگرایانه، امنیتی، پانایسمی و.... محكوم به شكست هستند چرا كه زمینهی اجتماعیـ تاریخی ندارند. زمینهی تاریخی آنها خشكیده و به چالش درافتاده. دوران انحصار سیاسی و یكدستسازی به سر آمده است. اروپا نمونهی برجستهی آن است. سیاستهای كلاسیك صرفا براندازانه نیز تاریخ مصرفشان رو به پایان است. خط ما به كلی متفاوت از اینهاست. با این وجود، واضح است اگر طرفهای ما نتوانند واقعیتی به نام كورد را ببینند آنگاه گزینههای دیگر به شكل طبیعی وارد میدان میشوند. اما همچنان كه دستنشان ساختیم استراتژی ما سیاست دموكراتیك است نه جنگطلبی. همهی مبارزات ما در قالب دفاع مشروع نیز تلاشی بوده برای حفظ موجودیت خود تا بتوانیم این استراتژی چارهیاب را پیشبرد دهیم.
ـ اصرار بر فشار و سركوب و سیاستهای تنشافزا از سوی دولت، تنها جبههگیریها را شدیدتر خواهد ساخت. مساله اینجاست كه در گذشته، كوردها در حین مداخلات و تحولات منطقهیی نمیتوانستند در جبههگیریها از وزنهی لازم برخوردار باشند اما امروزه كوردها یك عنصر تعیینكنندهی اصلی هستند. پژاك با سیاست دموكراتیك خویش و اتكا به نیروی دفاع مشروع خود، یك نیروی سومی است كه تا رفع مسایل موجود با تمامی نیروهای غیردموكراتیك در تقابلی فكریـ سیاسی قرار دارد و برای آزادی خلق كورد و سایر خلقهای ایران در میدان مبارزهی مستقیم خواهد ماند. دولت با درك این مهم میتواند به سمت تعامل دموكراتیك با كوردها حركت كند. تمام رویدادهای منطقهیی نشان میدهد كه این گزینه منطقیترین راهحل است و گشایش به همراه میآورد. دیگر راهكارها به دلیل تصادمشان با واقعیت تاریخیـ كنونی منطقه و توازنات نوین جهانی، به ضرر آنهایی تمام خواهد شد كه گزینهی "عدم حل دموكراتیك" را انتخاب میكنند.
ـ ما بهمنزلهی پژاك نوع نگاهمان به سیاست، بر اندیشهی فلسفی متفاوتی استوار است. ما سیاست را حوزهی كسب آزادی میشماریم. یعنی حوزهیی است جهت آنكه همهی ملیتها، خلقها و تنوعات اجتماعی بتوانند بر اساس منافع حیاتی و هویت ذاتی خود توان اندیشه، تصمیمگیری و عمل داوطلبانه و برابر داشته باشند. پیداست كه این آزادی وقتی بامعناست كه همگان در آن سهیم باشند. منطق بیرحمانهی "همه چیز برای ماـ هیچ برای دیگران" به كلی با روح آزادی در تضاد است. چون آزادی یكی، به بهای بردگی و نابودی دیگری تمام خواهد شد. خط سوم یا به عبارتی نیروی سومی كه توسط جنبش آزادیخواهی ملت كورد، در كل خاورمیانه توسعه مییابد مبنایش همین فلسفهی سیاسی گذار از مرزبندیهای قاطع، ممنوعیتها، انحصارطلبیها و مركزگراییهای مرسوم است. اگر میگوییم كوردها پیشاهنگان دموكراسی خاورمیانه و آزادی همهی خلقها هستند واقعیت عمیقی را بر زبان راندهییم. چون اصل "همه چیز برای ماـ هیچ برای كوردها" جوهرهی سیاستی بود كه خاورمیانهی معاصر بر اساس آن ترسیم شد. نیروهای پشتپردهی آن نیز ابرقدرتهای جهانی بودند. نتیجهی این سیاست، تكهتكهكردن سرزمین كوردها و درگیری كوردـ ترك، كوردـ فارس و كوردـ عرب بود. ملت ـ دولتهای فارس، ترك و عرب سلطهگری خود را تا حد تخریب بافت سیاسی جامعهی كورد، تلاش برای هویتزدایی كامل از كوردها و قتلعام فرهنگی آنها پیش بردند. هیچ كدام از دولتهای تركیه، ایران، عراق و سوریه نمیتواند ادعا كند كه دستش به جنایت علیه كوردها آلوده نشده است. دیگر خلقهای منطقه نیز قربانی همین سلطهگری و مركزگرایی شدیداً تقدسدادهشدهی ملت ـ دولت گردیدند؛ ازجمله بلوچ، سریانی، تركمن، آذری، گیلك، مازنی، آشوری، ارمنی و سایرین. بنابراین سیاست در خاورمیانه نهتنها از حالت حوزهی آزادی خارج گشت بلكه به میدان سلاخی فرهنگها مبدل شد.
خط سوم مد نظر ما بهچالشكشیدن این نوع سیاست و درهمكوبیدن ذهنیتی است كه آن را تغذیه میكند. خط سیاسی ما بر تكثر، تنوع، پذیرش متقابل و در یك كلمه بر دموكراسی راستین استوار است. در این خطمشی، جامعه تصمیمگیرنده و ارادهمند است نه یك قشر نخبهی قدرتپرست. سیاست ما میدانی باز برای ارادهمندی و مداخلهی مستقیم جامعه است نه تاكتیكهای امتیازگیری مرسومی كه در سطوح بالای قدرت اتخاذ میشوند. پیداست كه ما كوردها، وقتی میتوانیم در آن آزادی راستین سهیم باشیم كه بهعنوان بخشی از كلیت خاورمیانه قادر به صیانت از موجودیت، هویت و واقعیت متفاوتشدهی خود از دیگران باشیم. دفاع مشروع كوردها بر همین مبنا شكل گرفت. نتیجهاش این است كه امروز دیگر كسی نمیتواند ادعا كند كه كوردها و مسالهیی به نام كورد وجود ندارد. چرا كه اگر ادعا كند، مورد مضحكه قرار خواهد گرفت. حتی از آن فراتر، اگر هر كدام از نیروهای منطقهیی و جهانی بگوید كه بدون در نظر گرفتن كوردها میتواند در منطقه سیاستگزاری كند، تنها خودش را خواهد فریفت. یعنی سیاست دنیای سرمایهداری در خاورمیانه كه مبنایش قربانیكردن كوردها بود به چالش و شكست انجامید. سیاست ملت ـ دولتهای منطقه و بهویژه تركیه، ایران، عراق و سوریه نیز كه بر مبنای انطباق با سیاستهای نظام جهانی بود و محور اساسیاش «قابلیت بازی با كارت كورد بود» نیز به همان نحوبه شكست انجامید. این دو نیرو در مسالهی كورد به بنبست رسیدند. دقیقا در همین موقعیت بود كه دموكراسی كورد وارد میدان گردید. اكنون ابتكار عمل تحولات سیاسی به نسبت گستردهیی در اختیار خلق كورد است. سیاست دموكراتیك مد نظر رهبر آپو به سطح یك خطمشی رسیده است؛ یعنی خط سوم؛ یعنی خط برونرفت جامعه از بحران، رسیدن به دموكراسی، گشودن میدان سیاست اجتماعی و نتیجتا نیل به آزادی؛ آنهم بدون اتكا به هیچ كدام از دو جریان ملت ـ دولتگرایی خاورمیانه و پروژهی خاورمیانهی بزرگی كه جایگاهی برای كوردها قایل نیست. ما راه سومی در پیش میگیریم؛ چرا كه تنها راه برای قربانینشدن دوباره همین است. نوع رفتار سیاسی هر كدام از دو نیروی دیگر است كه میتواند مشخص كند تعامل دموكراتیك آینده در خاورمیانه چگونه شكل خواهد گرفت. بیشك ما دورشدن از تنش و درگیری را ترجیح نخست خود میدانیم. خاورمیانه بیش از حد در طی این جنگ جهانی سوم (كه هنوز به شكل رسمی آن را نامگذاری نكردهاند اما در همه جای خاورمیانه قابل مشاهده است)، دچار رنج و درد شده و بهترین راهكار این است كه با نقشهی راه دموكراتیك، گشایش سیاسی دموكراتیك و صلح دموكراتیك، مسایل را به سمت حل ببریم.
مبارزهی ما در جهت آن است كه بر پایهی خطمشی سوم، هم در سطح شرق كوردستان و هم كل ایران به پیشبرد دموكراسی و آزادی بپردازیم. در این راستا هم مبارزهی فكریـ سیاسی و هم ارائهی راهكار و پروژهی حل دموكراتیك را مبنا میگیریم. دو نیروی دیگر یعنی دولت ایران و نیروهای مداخلهگر خارجی تنها وقتی كه پروژهی حل مسالهی كورد و دیگر خلقهای ایران را بهطور شفاف اعلان نمایند، میتوانند به جایگیری در "تعامل دموكراتیك با كوردها" خوشبین باشند. ما گامهای خود را بهخوبی و بهطور آشكارا و در مقابل آرای عمومی برداشتهایم. سیاست ما سیاستی مستقل و به دور از وابستگی، امتیازدهی، پراگماتیسم و منفعتطلبی روزانهی رایجی است كه بسیاری از جریانات اپوزیسیون را به سختی بیمار نموده است.